خبرگزاری «حوزه»/ هرساله رویش شکوفههای بهار انقلاب زمینه ساز بازخوانی تاریخ روزهای مبارزه در سالهای خون و قیام میشود؛ نام بسیاری از شخصیتها با تاریخ انقلاب گره خورده و یکی از کلیدیترین و محبوبترین چهرههای مبارز انقلاب که طلیعه مبارزات او از دوران پهلویِ پدر آغاز شد و در دوران پهلویِ پسر به اوج رسید، آیت الله سیدمحمود طالقانی است.
با پایان یافتن مجموعه تلویزیونی «معمای شاه» و نمایش بخشی از مبارزات آیت الله طالقانی، دوباره یاد و خاطره این شخصیت محبوب انقلاب در حافظه تاریخی ملت ایران زنده شده است؛ شخصیتی که با سخنرانیهای جذاب خود، بسیاری از انقلابیون و مردم را در مسجد هدایت تهران میخکوب میکرد.
آیت الله طالقانی، بعد از پیروزی انقلاب در پنجم مردادماه 1358، نخستین و باشکوهترین نماز جمعه تاریخ انقلاب را در دانشگاه تهران اقامه کرد، اما عمر بابرکت او فقط به تعداد انگشتان یک دستش فرصت داد تا این امر را تکرار کند و بدین ترتیب، نام آیت الله طالقانی برای همیشه در برگ زرینی از دفتر خاطرات تاریخ معاصر ایران به عنوان نخستین امام جمعه انقلاب اسلامی به یادگار ماند.
در حالی که انقلاب اسلامی هنوز به تولد یک سالگی خود نرسیده بود، در نیمه شب نوزدهم شهریور ماه، قلب "ابوذر انقلاب" از تپش ایستاد و معمار کبیر انقلاب اسلامی چهارماه بعد از شهادت حاصل عمر خود، یعنی استاد مرتضی مطهری، به سوگ "برادر عزیز" خود نشست.
در سریال «معمای شاه» علی دهکردی با بازی قابل تحسین خود در قامت "ابوذر انقلاب" دوباره نام آیت الله طالقانی را بر زبانها انداخت؛ این هنرمند شناخته شده تا حدود زیادی در نقشهای مثبت تلویزیونی و سینمایی ظاهر شده و سابقه ایفای نقش شیخ مفید را در کارنامه سینمایی دارد و در سریال "آخرین گناه" نیز به عنوان یک شخصیت روحانی نقش آفرینی کرده است.
این بازیگر پنجاه و یک ساله به شیفتگی مطلق خود به شخصیت آیت الله طالقانی از دوران نوجوانی اشاره میکند و انتخابش در نقش ابوذر انقلاب را غافلگیر کننده میداند و میگوید؛ تمام تلاش خودش را کرده تا شخصیت این چهره محبوب را بدون تقلید، بازآفرینی کند.
ایفای نقش آیت الله طالقانی در سریال «معمای شاه»، بهانهای شد تا با علی دهکردی، هنرمند شناخته شده سینما و تلویزیون به گفت و گو بنشینیم و او برای ما از چگونگی انتخابش در ایفای این نقش، علاقهاش به آیت الله طالقانی، جای گرفتن شخصیتهای پوشالی و انیمیشنی به جای قهرمانان انقلابی و ملی در ذهن نسل جوان و انتقادات به این سریال سخن بگوید..
خبرگزاری «حوزه» ماحصل این گفت وگوی خواندنی را در دهه فجر انقلاب تقدیم میکند.
*به عنوان سوال نخست، چطور شد این بار به عنوان بازیگر نقش آیت الله طالقانی در قاب جادویی ظاهر شدید؟
بنده و آقای ورزی از گذشته دوست هستیم اما تاکنون قسمت نشده بود با هم کار کنیم؛ هنگامی که برای همکاری در سریال معمای شاه دعوت شدم، به هرنقشی فکر می کردم غیر از اینکه بگویند برای ایفای نقش آیت الله طالقانی انتخاب دعوت شدید وقتی موضوع را شنیدم، خودم هم غافلگیر شدم!؛ اما بعد از صحبت ها و تست گریم اولیه که انجام شد، به این نتیجه رسیدم آقای ورزی اندیشمندانه و با درایت و توجه خاصی از میان دوستان و همکاران، بنده را برای این نقش انتخاب کرده است.
*از نظر گریم هم شباهت زیادی با تصویر آیت الله طالقانی ایجاد شد.
بله خوشبختانه، گریم با هنرنمایی آقای شهرام خلج طراح و همکاران مجری گریم اجرا کننده به جای قابل قبولی در اولین مرحله رسید؛ البته من خودم خواهش کردم اگر گریم به شخصیت نزدیک نشد، اجازه بدهند نقش دیگری بازی کنم، ولی خوشبختانه تست گریم نزدیک بود و در اولین مرحله متوجه شدم امکان شبیه سازی بالاست.
هرجلسه گریم حدود دو ساعت به طول می انجامید و بعد هم حدود چهل دقیقه پاک کردن آن زمان می برد؛ گریم سنگینی بود و تلاش کرده بودند تا گریم با تصاویر آیت الله در مقاطع مختلف سنی نزدیک شود.
*به طور طبیعی یکی از دغدغه های هربازیگری، باورپذیر شدن نقش در ذهن مخاطب است؛ شما برای باورپذیری نقش و شناخت بیشتر از شخصیت آیت الله طالقانی چه کارهایی کردید؟
از اولین لحظه ای که با آقای ورزی در مورد نقش آیت الله طالقانی وارد صحبت شدم، از وی خواهش کردم حتما خانواده آیت الله طالقانی تست گریم را ببینند، موافق بازی من در این نقش باشند و به عنوان حافظ شخصیت فرهنگی و تاریخی آیت الله طالقانی تا جایی که ممکن است در خصوص اجرای نقش نظر بدهند.
آقای ورزی بعد از درخواست بنده، لبخندی زد و گفت مقدمات این کار فراهم شده و بر این اساس آقای سیدمهدی طالقانی فرزند آیت الله طالقانی از همان جلسه نخستی که گریم کامل شدم تا تمام پلان ها و سکانس هایی که فیمبرداری می کردیم، حضور داشتند.
ده ها ساعت قبل از آنکه فیلمبرداری شروع شود، با سید مهدی طالقانی گفت وگو داشتم و وی خاطرات خود را نقل می کرد؛ در عین حال تمام منابع مکتوب، تصویری و شنیداری از سخنرانی ها، نماز جمعه ها، مصاحبه های تلویزیونی، برنامه ها، کتاب ها و نشریاتی را که به صورت ویژه درباره شخصیت ایشان به نگارش درآمده بود، به همراه کارگردان و فرزند این شخصیت انقلابی رصد و بررسی کردیم تا نقش را به شخصیت نزدیک کنیم.
من حالت ها و نوع حسی بیان آیت الله طالقانی را اجرا کردم اما اصلا عمدی در تقلید صدای ایشان نداشتم چون این کار جدایی است و کسی که صداپیشه است، باید انجام دهد؛ من نخواستم نقش را تقلید کرده باشم و تمام تلاشم این بود شخصیت آیت الله طالقانی بازآفرینی شود.
آیت الله طالقانی شخصیت والا، باارزش و منحصر به فردی برای هم نسل های بنده داشتند و ما افتخار می کنیم در عصری بودیم که ایشان حضور داشتند و برای ما خیلی جایگاه ویژه ای دارند و واقعا خود من هیچ گاه نخواستم که تقلید خیلی درشت شده و غلو آمیز از شخصیت ایشان اجرا کنم.
*پس در واقع، شخصیت آیت الله طالقانی در فیملنامه کاملا منطبق با مستندات دقیق است.
بله تمام صحنه هایی که در فیلمنامه وجود دارد، عین مستندات تاریخی است؛ حتی یک کلمه تخیّل درباره آیت الله طالقانی در سریال وجود ندارد؛ فرزند آیت الله طالقانی در صحنه فیلمبرداری حضور داشت و اگر در مواردی لازم بود، تصحیح می کرد و می گفت در فلان روز حضور داشتم و ایشان این کار را انجام داد و چنین صحبتی کرد.
*برای بازی در نقش آیت الله طالقانی استرس خاصی داشتید؟ کدام سکانس از بازی شما در سریال معمای شاه سخت تر بود؟
آیت الله طالقانی به دلیل شخصیت والا و بزرگ خود در ذهن نسل ما، کاملا زنده و ملموس است؛ بنده برای شما یک مثال واقعی می زنم؛ در روزهای پیش از آغاز فیلمبرداری، وقتی قرار شد بروم عینکی شبیه آیت الله طالقانی خریداری کنم، مشخصات را به فروشنده گفتم و او بدون اینکه بداند این عینک را برای چه نقشی یا چه کسی می خواهم، گفت: عینک آیت الله طالقانی را می خواهید؟!؛ آن عینک در ذهن این فرد به عنوان عینک آیت الله طالقانی ثبت شده بود و این مسئله نشان می دهد که این شخصیت انقلابی تا این اندازه در حافظه عاطفی مردم حضور دارد.
بر این اساس، هنگامی که کسی از چنین جایگاهی در نزد مردم برخوردار است، نه من بلکه هر بازیگری بخواهد نقش چنین انسانی را بازی کند، نگرانی، استرس و دلهره این مسئله را خواهد داشت که مبادا در ایفای نقش کوتاهی صورت گیرد و شخصیت باورپذیر نشود یا خدای ناکرده اجحافی به شخصیت انجام شود.
بنده نمی توانم بگویم صحنه آسانی برای این نقش داشتم؛ واقعا بدون اینکه غلو کرده باشم تک تک صحنه های مربوط به آیت الله طالقانی برای من سخت بود؛ همانطوری که می دانم این صحنه ها برای بازیگران نقش های امام خمینی(ره)، شهید نواب صفوی و شهید مطهری بسیار سخت بود؛ ما هیچ سکانس ساده ای نداشتیم؛ یک دشواری عمومی بر دوش هرکدام از بازیگران شخصیت های تاریخی بود که وظیفه هنری و انسانی ما را در قبال شخصیت ها تشدید می کرد.
یکی از سکانس های مهم سریال را به یاد دارم که آیت الله طالقانی از زندان تازه آزاد شدند و با وجود اینکه دچار کسالت هستند، ایشان می آید برای مردم سخنرانی می کند؛ ایشان می گوید من زمانی که در زندان بودم فکر می کردم وقتی آزاد شدم، می روم چند ماهی استراحت می کنم و به دکتر مراجعه می کنم و به مداوای جسمانی می رسم اما از زندان که بیرون آمدم، شور و هیجان مردم را که دیدم دوباره جان گرفتم و دردهای جسمی فراموش شد.
من همواره به این موضوع فکر می کردم که یک انسان در آن شرایط سنی، جسمی و با شرایط سختی که متحمل شده است، تا چه اندازه باید برای مردم اهمیت ویژه ای قائل باشد که بخاطر آنها دردها و رنج های جسمی خود را فراموش کند و دوباره در میدان مبارزه حضور داشته باشد.
عباراتی نظیر «خستگی ناپذیر»، «احترام به مردم سالاری» و «مبارز نستوه» درباره آیت الله طالقانی مصداق واقعی داشت و اوج آن هم عبارت جاودانه ای بود که حضرت امام درباره ایشان داشت و حقیقتا «ابوذر زمان» بود.
* مخاطبان سریال نسبت به ایفای نقش آیت الله طالقانی چه واکنشی داشتند؟
برای بنده، اول نظر خانواده آیت الله طالقانی اهمیت داشت که رضایت داشته باشند و بر این اساس فرزند ایشان از ابتدا برای این نقشی که در پروژه شکل گرفته بود، نظارت داشت.
مردم هم تا جایی که بنده با آنها برخورد مستقیم داشتم، نسبت به آیت الله طالقانی نظر مثبتی داشتند و پرداختن به این نقش در سریال، برای بسیاری از افراد موجب تجدید خاطره شخصیت محبوبی شده بود که از سالیان گذشته ایشان را دوست داشتند.
بسیاری از افراد به بنده می گفتند حیف که خیلی کم به ایشان توجه شده و مثلا فقط به زاویه سیاسی و مبارزاتی ایشان پرداخته شده است؛ و تعداد زیادی هم منتظر پخش صحنه های اقامه اولین نماز جمعه تهران به امامت آیت الله طالقانی بودند اما کل پروژه و داستان تا لحظه پیروزی انقلاب است.
*آیت الله طالقانی علاوه بر جنبه مبارزاتی و سیاسی دارای شخصیت فقهی، فرهنگی و اجتماعی بودند؛ با توجه به اینکه در سریال معمای شاه فقط به بخشی از جنبه مبارزات انقلابی ایشان پرداخته شده، آیا بهتر نیست یک مجموعه تلویزیونی به طور کامل درباره ابوذر انقلاب تولید شود؟
کاملا درست می فرمایید؛ آقای ورزی نسبت به این موضوع خیلی علاقه مند هستند؛ همانطور که اشاره کردید آیت الله طالقانی جزء روحانیونی هستند که کاملا چند وجهی هستند؛ در طول تاریخ، روحانیونی داشتیم که از ابتدا تا انتهای عمر شریف خود، فعالیت حوزوی را در یک مسیر معنوی، علمی و درسی در حوزه تخصصی فقاهت پیش بردند تا به رحمت ایزدی پیوستند؛ یعنی هیچ فراز و نشیب بیرونی در زندگی این بزرگواران وجود نداشته اما شخصیتی مثل آیت الله طالقانی چند وجهی بودند و علاوه بر اینکه در ابعاد فقهی و حوزوی در جایگاه فوق العاده بودند، از نظر تفسیر قرآن همچنان به نوشته های ایشان استناد می شود و در عرصه اجتماعی و مدنی از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار بودند.
جایگاه مبارزاتی آیت الله طالقانی در میان شخصیت های انقلاب کم نظیر بود و بسیاری از دوران زندگی خود را به دلیل مبارزه در زندان بودند؛ ایشان همچنین خطیب بسیار توانا و خوش بیان بوده و فوق العاده صحبت می کردند و مردم مشتاق شنیدن حرف ها و خطابه های ایشان بودند.
جالب است بدانید شخصیت آیت الله طالقانی برخلاف حضور بسیار جدی در عرصه سیاست و آن شخصیت جدی که با آن چهره پرجاذبه، قدرتمند و بانفوذ خود در سخنرانی ها سحر می کرد، در فضای خانوادگی، دوستان نزدیک و محارم بذله گو و طناز بوده اند؛ خود من نسبت به این موضوع اطلاعی نداشتم و به نوعی غافلگیرکننده بود.
آیت الله طالقانی بسیار ظریف بین و نکته سنج بوده است؛ بسیاری از پاسخ های ایشان طنازانه بوده است و بهترین خاطرات تعداد زیادی از هم بندان ایشان در زندان، شوخی های محترمانه و دلنشین این شخصیت انقلابی بوده است.
بر این اساس، بنده هم فکر می کنم در مورد شخصیتی مثل آیت الله طالقانی تاکنون بی انصافی شده که یک اثر کامل، جامع و مفصل از زندگی ایشان ساخته نشده است.
من اگر اشتباه نکنم مقام معظم رهبری هم نسبت به این موضوع اشاره کرده اند و بیان داشته اند «آیت الله طالقانی واقعاً سزاوار و شایستهی این است که از ایشان تجلیل و احترام شود و نباید نام و خصوصیّات ایشان فراموش شود».
*اصولا این یک دغدغه همیشگی است که چرا در رابطه با شخصیت های انقلاب و قهرمانان کشور فیلم و سریال تولید نمی شود و به نسل جوان معرفی نمی شوند.
حقیقتا مردم به شخصیت های انقلاب و قهرمانان کشور علاقه مند هستند و واقعا باید به این شخصیت ها پرداخته شود؛ مگر دیگر چه شخصیت هایی داریم که تا این اندازه در زمینه تولید پروژه های هنری برای پرداختن و معرفی آنها به نسل جدید کوتاهی می کنیم.
چهره های انقلابی نظیر شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح و دکتر علی شریعتی شخصیت های موثر و قابل توجهی در جریان نهضت و حتی بعد از انقلاب بودند اما نسبت به آنها کوتاهی شده است.
مگر ما می توانیم حضور شخصیتی مثل شهید بهشتی را در شکل گیری نظامی به نام جمهوری اسلامی با یک اندیشه مدون فکری، سیاسی و قانونی نادیده بگیریم؟؛ چرا تاکنون درباره این موضوع، اثر هنری ساخته نشده است؛ چرا امروز جوان و نوجوان ما از شهید بهشتی و آیت الله طالقانی فقط باید نام یک خیابان بداند؛ این مسئله به عقیده بنده نشان دهنده کوتاهی مدیریت فرهنگی کشور در تمام طول سال های گذشته تا امروز است.
درباره حتی بسیاری از شهدای دفاع مقدس نظیر شهیدان همت و باکری کوتاهی شده است؛ نام شخصیت های ماندگار انقلاب ما فقط به یک خیابان و اتوبان تبدیل و عباراتی نظیر "تقاطع طالقانی"، "سهراه طالقانی" و "چهارراه مطهری" تبدیل به محاوره مردم شده و این تعابیر برای نسل ما که این انسان ها را دیدیم و شاهد زنده در زمان آنها بودیم، بسیار تلخ است.
بنده دلم می خواهد هنگامی که نام شهید همت گفته می شود، تصویر این شهید بزرگوار بر روی لباس و نوشت افزار همه دانش آموزان و جوانان ما باشد و آرزوی نسل جدید ما این باشد که روزی قهرمانی مثل شهید همت باشند اما امروز متاسفانه همه قهرمان های پوشالی، وارداتی و انیمیشنی جای قهرمانان واقعی کشور ما را گرفته اند.
امروز چند درصد دانشجویان ما می توانند درباره شهید مطهری و شهید بهشتی 5 دقیقه صحبت کنند و به بیان اندیشه و دیدگاه های آنها بپردازند و بگویند چرا این شخصیت ها به اندازه ای مهم هستند که خیابان های اصلی شهر به نام آنها نامگذاری شده است؛ متاسفانه این مسئله در مورد چهره های فرهنگی، ادبی و سیاسی کشور هم مصداق دارد و حقیقتی تلخ، ناپسند و زشت است که جوانان و مردم ما از این شخصیت ها شناختی نداشته باشند.
امیدوارم روزی نسبت به این مسئله بازنگری و تنگ نظری ها کنار گذاشته شود و به این شخصیت ها با آزاداندیشی واقعی توجه صورت گیرد و این شخصیت ها مصادره شخصی، جناحی و سیاسی نشوند چراکه همه این شخصیت ها در شکل گیری انقلاب و موضوعی به اسم فرهنگ این کشور در کنار یکدیگر بودند.
*با توجه به شناخت و مطالعاتی که در خصوص آیت الله طالقانی داشتید، ارزیابی شما از شخصیت این مجاهد انقلابی به عنوان یکی از اضلاع انقلاب چیست؟
من از نوجوانی به طور کامل و مطلق شیفته آیت الله طالقانی بودم اما برای بازی کردن در این نقش بازخوانی مجددی از شخصیت، زندگی، آثار و اندیشه های متعالی ایشان داشتم که موجب افزوده شدن علاقه شخصی من به این شخصیت انقلابی شد.
بنده در چند دانشگاه کشور که به عنوان مهمان دعوت بودم به دانشجویان گفتم مجموعه دیدگاه های سیاسی، اجتماعی، انسانی و عقیدتی آیت الله طالقانی به اندازه مدرن، به روز و جدید است که اگر مطالعه کنید، حیرت می کنید این شخصیت چهار دهه قبل چنین سخنانی گفته است و گویا این اندیشه برای مداوای مشکلات اجتماعی، انسانی و فکری شرایط روز ما تجویز شده است.
جالب است بدانید فرزند آیت الله طالقانی نقل می کرد «پدر، ما را هیچ گاه به زور برای نماز بیدار نمی کرد و معتقد بود انسان خودش باید بخواهد؛ بر این اساس ما را به گونه ای ترغیب و علاقه مند می کردند که عشق به نماز در وجود ما زیاد شود بدون اینکه نیازی به بیدار کردن ما داشته باشند».
آیت الله طالقانی برای نسل ما، شخصیت فوق العاده و غیرقابل تصوری است؛ شاید بعد از حضرت امام که جایگاه ویژه و خاصی برای مردم داشتند و همچنان دارند، محبوب ترین شخصیت انقلاب، آیت الله طالقانی بودند.
آیت الله طالقانی هم برای کسانی که با ایدئولوژی مذهبی وارد انقلاب شده بودند و هم برای افرادی که از اندیشه های غیرمذهبی وارد انقلاب شده بودند و اوایل انقلاب هم کم نبودند، محبوب بودند و بسیار مورد احترام و علاقه گروه ها قرار داشتند.
محبوب بودن یک فقیه، مبارز انقلابی و مفسر قرآن برای همه افراد، حتی کسانی که مبارزین چپ بودند و اندیشه های ماتریالیستی داشتند، ویژگی حیرت آوری است.
آیت الله طالقانی برای خودشان یکی از بهترین مفسرین و متخصصین به نقد ایدئولوژی ماتریالیسم بودند؛ در خاطرات ایشان ذکر شده در دوران زندان، با کسانی که چنین تفکراتی داشتند بحث می کردند و از خود آنها اطلاعات بیشتری داشتند.
آیت الله طالقانی از نگاه انسانی به همه گروه ها احترام می گذاشتند؛ البته تعدادی از آن گروه ها، چهره خبیث و معاند خود را که بعدها به نمایش گذاشتند، آن زمان ظاهر نکرده بودند و همه علی الظاهر در جهت انقلاب بودند ولی چرا کسی که مدعی کمونیستی و سردمداری یک گروه ماتریالیستی بود از یک روحانی مفسر قرآن حرف شنوی داشت؛ این ظرفیت بالایی نیاز دارد.
تمام افسران و روئسای زندان برای آیت الله طالقانی احترام ویژه ای قائل بودند با اینکه ما می دانیم این افراد چه آدم های جلاد و سفاکی بودند.
*به عنوان پرسش پایانی، تاکنون انتقادات زیادی متوجه سریال معمای شاه شده است، نظر شما در این زمینه چیست؟
بنده از طرفداران انتقاد سازنده هستم و بدون توجه به این امر، هیچ اثر هنری خوبی ساخته نمی شود و حتی در هیچ نوعی از مدیریت و سیاست اتفاق مثبتی رخ نمی دهد.
انتقاد سازنده زمینه ساز بهبودی و تکامل امور می شود اما به شرطی که مغرضانه، یکسونگر، و از زاویه علایق و اندیشه های شخصی یک فرد نباشد.
بخشی از انتقاداتی که به سریال معمای شاه شده، سازنده است؛ اگر کسی از نظر فنی، ساختاری، نوع کارگردانی، فیلمنامه نویسی، شخصیت پردازی، بازیگری، فیلمبرداری و ... به شکل فنی انتقاد می کند، کاملا پذیرفته است.
خود بنده از زاویه نگاه خودم انتقاداتی داشتم و با آقای کارگردان مطرح کردم؛ از نظر زیبایی شناسی و سلایق شخصی، بعضی صحنه ها را می پسندیدم و بعضی ها را نپسندیدم و به نظرم در یک جاهایی باید توجه بیشتری می شد یا یک جاهای دیگری باید از فرم دیگری استفاده می شد؛ این نوع انتقاد، کاملا سازنده است و حق هرکسی است بخواهد انتقاد داشته باشد و هرکاری را نقد کند.
اما من نمی پذیرم اینکه کسی بیاید بگوید آن موقع زمان شاه شرایط این گونه نبوده و در سریال دروغ گفته شده است؛ اساسا معتقدم در دنیای امروز، هیچ کسی نمی تواند درباره تاریخ به افراد دروغ بگوید؛ آنقدر ابزار ارتباطی جهان پیشرفت کرده است و ابزار دسترسی به منابع اطلاعاتی افزایش پیدا کرده و به روز شده است که امکان دروغ گفتن وجود ندارد.
برای مثال کافی است یک نفر در یک موتور جست وجوگر نام محمدرضا پهلوی و هایزر را وارد کند، تمام مقالات، کتاب ها و نوشته ها درباره این افراد و ارتباط این دو نفر نشان داده می شود؛ فیملساز نمی تواند دروغ بگوید؛ ممکن است بخشی از ماجرا را انتخاب کند و بگوید این بخش از ماجرا به درد من می خورد.
یک طیفی از انتقاداتی که اتفاق افتاد، شتاب زده بود؛ مثلا حتی بنده دیدم روحانی بزرگواری که شخص من برای ایشان احترام زیادی قائل هستم نسبت به سریال نقد تندی کردند ولی من فکر می کنم ایشان در نقد شتاب کرد و فقط براساس تماشای نقشی که از شخصیت شاه در شروع سلطنت دیده بودند، کل سریال را قضاوت کردند.
تمام تاریخ گواهی می دهد محمدرضاشاه در شروع سلطنت آدم سست و ضعیفی بوده است؛ شاه مقتدر و دیکتاتور قدرتمندی که خودش را ابرقدرت عنوان می کرد، بعدها به آن جایگاه رسید و اوج آن در سال های پایانی سلطنت بود.
بعضی ها هم تحت تاثیر القائات خارج از کشور در فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای تلاش می کنند چهره بسیار متفاوت، سازنده، سالم و بی نقص و تمام مدنیت امروز ایران را مدیون خانواده پهلوی ترسیم کنند که در پاسخ باید گفت اگر واقعا شرایط این گونه بود، چرا سال 1357 تمام متفکرین، اندیشمندان، صاحبان قلم، سیاستمداران، معلمان، دانشجویان و اساتید دانشگاه همه دست در دست هم انقلاب کردند تا حکومت تغییر کند.
در مجموع خود بنده به نقدهای فنی، هنری، سازنده و صحیحی که به پروژه انجام شد، احترام می گذارم و خود کارگردان و تهیه کننده و عوامل سریال هم نقد منطقی را می پذیرند اما خارج از قاعده منطق هم حرف هایی زده شده است.
گفتگو: محمدمهدی عنایت پور
انتهای پیام/313/33
نظر شما